۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

افراد عامی، مذهب را واقعی وحقيقت محض، خردمندان آنرا پوچ و خرافی و فرمانروايان آنرا قابل استفاده و مفيد می دانند

خدا به فسق وفجور امر مي كند.
16 اسراء: 
  ما چون  اهل دياري را بخواهيم هلاك سازيم پيشوايان ومتنعمان آن شهر را امر كنيم راه فسق و فجور وظلم در آن ديار پيش گيرند و آنجا تنبيه و عقاب  لزوم خواهد يافت آنگاه همه را هلاك مي سازيم.

خدا در اين آيه به روشني سخن مي گويد.از اين آيه اينگونه مي توان فهميد خدا اول تصميم مي گيرد دياري را نابود كند .چرا؟ معلوم نيست. چون در آنجا فساد وظلم هست؟ نه . چون اگر علت اين بود ديگر احتياج نبود كه خدا امر به فساد كند. پس در آن ديار فسق وفجور وظلم نبوده. پس علت  تصميم به نابودي اين ديار چيست؟ شايد چون خدا دلش مي خواست. در ايه ديگري آمده كه هيچ شهر دياري نيست مگر قبل از قيامت اهل آن را  هلاك يا به عذاب گرفتار كند.
58 اسراء:  
             هيچ شهر ودياري درروي زمين نيست مگر اينكه پيش ازظهور قيامت اهل آن شهر را هلاك كرده يا به عذاب سخت معذب مي كنيم اين حكم در كتاب علم ازلي مستور است.
 
درويش مراد

------------------------------------------
قول هو الله احد

مسلماناني كه در روز 5 بار به طرف قبله مي ايستند ‍‘آيا هرگز با خود انديشيده اند كه در نماز با خدا چه مي گويند؟
نگاهي به سوره توحيد كه هر روز در نماز تكرار مي شود مي اندازيم. اين سوره كه با قل شروع مي شود مي گويد: قل هو الله احد الله و الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد.
معني اين آيه اين است: بگو خدا يكتاست‘ بي نياز است ‘نه زاده مي شود و نه مي زايد. و هيچ كس مثل و مانند او نيست.
بسيار قابل توجه است كه مسلمانان رو به خدا مي ايستند و به خود خدا مي گويند بگو خدا يكي است. اگر نماز حرف زدن با خداست چطور تو به خدا حرف مي زني و مي گويي بگو خدا يكي است.آيا خدا بايد به كس ديگري بگويد كه خدا يكي است؟ مگر خدا خودش نمي داند كه يكي است. خواندن اين آيه در نماز به اين مفهوم است كه انسان در نماز خود به خدا اوصاف خويش را آموزش مي دهد. اگر مسلمانان در نماز به خدا نگويند بگو خدا يكي است و بي نياز است و .... حتما خدا ‘ خدايي خودش را فراموش مي كند نماز مسلمانان همانند روانشناس هيپنوتيزم كننده است كه با تكرار كلمات سعي بر تلقين يك سري از مفاهيم به سوژه خود دارد.شايد اگر مسلمانان در نماز به خدا مي گفتند تو يكي هستي ‘ تو بي نيازي‘ تو زاده نمي شوي و ... عقلاني تر بود تا به او بگويند بگو خدا يكي است و بي نياز است و .....
اما حتي اگر اين آيه در نماز به صورت صحبت با خدا ادا مي شد باز هم منطقي نبود كه انساني رو به خدا كند و به او بگويد تو يكي هستي ‘ تو بي نيازي ‘ تو زاده نمي شوي ... مگر خدا فكر مي كند كه شريك دارد كه در نماز به او ياد آوري مي كنيم كه شريكي ندارد و بي همتاست
مسلمانان در نمازشان ناخواسته به خدا مي گويند اگر ما نباشيم كه به تو ياد آوري كنيم كه چنيني و چناني نابود مي شوي و وجودت بستگي به ما دارد.      ننه نقلی 
--------------------------------
چند جمله از ولتر:
  اگر قومی به تفکر آغاز کرد، نمی توان اورا متوقف ساخت.
2ـ دين مسيح بايد يک دين الهی باشد، زيرا عليرغم اباطيل وخرافاتی که دارد 1700 سال دوام آورده است.
3ـ نخستين روحانی نخستين حقه بازی بود که با نخستين ابله ملاقات کرد.
4ـ مردی به من می گويد: به آنچه من می کنم ايمان داشته باش ورنه گرفتارغضب الهی خواهی شد.... مثل اين است که بگويد: به آنچه می گويم ايمان داشته باش ورنه ترا به قتل خواهم رساند.
5ـ هيچ چيز مانند تربيت آزاد کننده نيست.

اسلام قرنهاست تعدد زوجات (چند همسری)، سيستم ارباب و رعيتی، تقدس مالکيت، مجازات بدنی- قوانين قصاص- شامل قطع دست و پا، درآوردن چشم، شلاق، سنگسار، اعدام و ترور را مورد تاَييد رسمی قرار داده و از عدم برابری بويژه بين مسلمانان و غير مسلمانان، بين زن و مرد، و بين مجتهدين و مردم عادی حمايت کرده است. متخصصين اسلام - روحانيون- که عمری در مطالعه دقيق قرآن و حديث و شريعت و آثار ديگر عالمان اسلام گذرانده اند، موارد فوق را مورد تاَييد همه جانبه و قابل اجرا در تمامی مکانها و دورانها می دانند. عدم قبول و يا حتی شک در هر کدام از موارد فوق، شما را به جرگه ما (کافران) می پيونداند.

...."اسلام بنا بر سرشتش از ناخويشاگاهی فردی و اجتماعی زنده است و در نتيجه در جامعه فرداَ بی پيکر می بالد. از اينرو در پيکرگيری فردی و برومندی اجتماعی يک فرهنگ خواهد مرد. تصادفی نيست که هر جا اسلام توده وارتر می لولد و می تند، آنجا زنده تر و دوالپايی تر عمل می کند. برای آنکه اسلام کيش ضد فردی و شخصيت کشی است."    درخششهای تيره    آرامش دوستدار 


مفهوم خدا تا کنون بزرگترين مانع وجود هستی انسان بوده است. ما تنها زمانی می توانيم، به وجود دنيای هستی باور داشته باشيم که وجود خدا را انکار کنيم و نقش او را به هيچ شماريم. Nietzsche

روشنگری بدرآمدن آدمی ست از نابالغی خود کرده اش. نابالغی يعنی ناتوانی در بکاربردن فهم خود بدون رهنمون ديگری. نابالغی هنگامی خودکرده است که علت آن نه کاستی فهم بلکه کاستی عزم و دليری در بکار بردن فهم خويش بدون رهنمون ديگری باشد.  کانت

اسلام، مسيحيت و يهوديت: اگر خدای آنها " خدای همه جهانيان است و بنابرين ميبايد به همه آفريدگان خود به يک چشم بنگرد، چرا بايد اين خدا پيام خويش را از طريقی که بتواند يکسان به همه آنها ابلاغ شود بر آنها نفرستاده باشد، بلکه تنها برای مردم سرزمين کوچکی که بيش ازيک پنجهزارم دنيای مسکونی وسعت ندارد، آنهم نه از طريق يک پيغمبر، بلکه از طريق يکصدوبيست وچهارهزار پيغمبر يهودی فرستاده باشد، و برای خويشاوندان عـرب همين يهوديان فقط از طريق  چهار پيغمبر عرب ، و در بيرون از اين دو برای هيچيک از ملتها و نژادها و اقوام پنج قاره جهان اصولا پيامی نفرستاده باشد؟"    تولدی ديگر شجاع الدين شفا

مهمترين اصول و احکام اسلام از منابع خارجی برداشت شده و محمد بنيانگزار اسلام، هيچ عقيده تازه ای وارد دين اسلام نکرده است. همچنين، محمد در رابطه بشر با منابع ناشناخته هيچ موضوع تازه ای نياورده و پيام پيامبر عرب، مجموعه ای از عقايد و معتقدات مذهبی موجود در آن زمان بوده است. اصولی را که محمد برای اسلام آورد از يهوديها، مسيحی ها و ساير عواملی که با آنها تماس داشت، آموخته بود.  Ignaz Goldziher   

اگر واقعاَ خدايی وجود دارد، واگر اين خدا خدای واحدی است، در اين صورت همه چيز در اختيار اوست، واگر چيزی بنام شر در روی زمين وجود دارد نمی بايد گفت او اجازه آنرا داده است، بلکه می بايد گفت که او خود آنرا خواسته است، و خدايی که خودش شر را خواسته باشد خدايی ناپذيرفتنی است. اين عذر بدتر از گناه که شر کيفری است که بخاطر نافرمانی آدم و حوا در بهشت نسيب فرزندان آدم شده است مشکلی را حل نمی کند، زيرا اگر آدم گناه نخستين را مرتکب شد، برای اين بود که خدا خود اجازه آنرا داده بود، و بنابرين خودش آنرا خواسته بود. در اين صورت اين چه جور خدای مقتدر و عادل و رحيمی است که خواسته است آفريده او مرتکب گناه شود تا وی را بابت آن مجازات کند؟ آيا صحيح تر نيست که اين خدا بپذيرد که عامل اصلی نابسامانی های مادی و نابسامانی های معنوی در روی زمين خود اوست؟ فرانتس بوهل


ما از تبار قريش هستيم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ايرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ايرانی بهتر و بالاتر و هر ايرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ايرانيها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد، زنانشان را بفروش رسانيد و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
                                               حسين بن علی امام سوم شيعيان ،
سفينه البحار و مدينه الاحکام و الآثار صفحه 164، حاج شيخ عباس قمی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر