۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

تناقض ذاتی میان مذهب و علم


علم ناقض
مذهب و مذهب ناقض علم است. مذهب جائیست که در آن همه خزعبلاتی که به عقل و خرد انسان جور در نمی آید، مانند زنده شدن مردگان در روز قیامت، معراج، داستانهای مربوط به جنها و پریان و .... قابل قبول میگردند، در حالیکه علم جائیست که در آن تنها چیزی که قابل قبول و حتی بررسی هم قرار نمی گیرد همین خزعبلات و ادعاهای بی پایه است. علم محصول تلاش هدفمند و معقولانه انسان از طریق تفکر، تجریه و کوشش و خطا در مبارزه برای بقا و پیشرفت بشریت است، در حالیکه مذهب مکتبی برای بی عملی و توکل به خدا و مشیت او و سپردن کارها بدست وی و در نتیجه انفعال و جمود فکری بشر است.
از جهت دیگری هم میتوان به تناقض ذاتی میان مذهب و علم پی برد. از این نظر که اگر خدا همه علوم را در اختیار دارد، چرا آنرا در اختیار بشر نمی گذارد و زحمت او را کم نمی کند؟ البته، مسلمانان می گویند که همه علوم در قران مستتر است و ما باید زحمت کشف انها را بکشیم. باید گفت این یک دروغ بزرگ است، مگر اینکه بپذیریم که خدا موجودی بیمار و بغایت روانی است که از رنج و مشقت دیگران لذت می برد. حقیقت اینست که بخاطر همین اعتقاد وجود همه علوم در قران و بی نیازی بشر به کسب آن بود مسلمانان از همان ابتدا، عقیده داشتند که کتابخانه ها باید سوخته شوند و بفرمان عمر همین کار را هم کردند، و یا همواره دیگران را از دنبال کردن علم برحذر میداشتند، چون عقیده داشتند که منطق و علم بی تردید ره به جایی جز دیار بی ایمانی و کفر نمی برد. این خاص اسلام هم نبوده است. در اروپا نیز پس از تمدن یونان که اوج دانش بشری در زمان خود بود، با سلطه مسیحیت، علم یک توقف دو هزار ساله می کند، و تنها در جریان جنیش ضد مذهبی روشنگری در دوهزاره بعد است که میتواند با رهاندن خود از بندهای سنگین مذهب، دوباره به حرکت در آید. بنابراین، می بینید که چیزی بنام علوم اسلامی اساسا نمیتواند جز در ذهن بی اطلاع مسلمانان وجود خارجی داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر