۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

کنيز به نقل ازقرآن

بنظر می رسد مبحث کنيز دراسلام با لگد مال کردن اصول برجسته ی انسانی رابطه ی معنا داری دارد. قبل ازاينکه به عمده شيوه ی برخورد با کنيزازمنظراسلام آنهم ازمنبع اصلی آن يعنی قرآن بپردازيم بهتراست به اين سؤال پاسخ دهيم که کنيزکيست؟ برای پاسخ به اين سؤال ازمنظرقرآن آياتی چند ازنظرمی گذرانيم:
1ـ آيات 29 و30 سوره ی معارج : "وآنان که اندام خود را ازشهوترانی نگاه می دارند مگربرزنان حلال وکنيزان ملکی خويش که ازاعمال شهوت هيچ ابايی ندارند."
2ـ آيه 50 سوره ی احزاب: "ای پيغمبرزنانی را که مهرشان را ادا کردی برتوحلال کرديم وکنيزانی را که به غنيمت خدا ترا نصيب کرد ونيز... ماحکم زنان عقدی وکنيزان مؤمنان را به علم خود بيان کرديم. به اين سبب بود که بروجود تو درامرنکاح هيچ حرج وزحمتی نباشد وخدارا بربندگان مغفرت ورحمت بسياراست."

مطابق آيات فوق کنيز کسی است که:
1ـ ازاعمال شهوت هيچ ابايی ندارد؛
2 ـ کنيزکسی است که خدای محمد به غنيمت نصيب سرور مسلمانان نموده.

حال با اين وصفی که ازکنيزعنوان شد به بررسی عمده شيوه های برخورد اسلام با کنيز می پردازيم. بخاطرانسجام منطقی دربررسی موضوع بازبه سراغ منبع اصلی اسلام يعنی قرآن می رويم. اين است آياتی چند دراين مورد:
1ـ آيات 5 و6 سوره ی مؤمنون: "وآنان که عورت هاشان را ازعمل حرام نگاه می دارند مگربرجفت هايشان يا کنيزان ملکی متصرفی آنها که هيچگونه ملامتی درمباشرت اين زنان برآنها نيست."
2ـ آيه 52 سوره ی احزاب: "ای پيغمبربعدازاين ديگرنه هيچ عقد زن برتو حلال است ونه مبدل کردن اين زنان به ديگرزن هرچند ازحسنش به شگفت آيی وبسيار درنظرت زيباآيد مگرکه کنيزی مالک شوی وخدا برهرچيزمراقب است."

با نظربه آياتی که ذکرشد برخی ازشيوه های برخورد با کنيزچنين است:
1ـ درخصوص برخورد باکنيزان، مردان مسلمان نيازنيست اندام خود را ازشهوترانی نگه دارند. به زبان ساده تراعمال شهوت برکنيز نه تنها جايزاست بلکه هيچ ملال وابايی شايسته نيست که مردان صاحب کنيزدراعمال شهوت به خود راه دهند.
2ـ سلب محدوديت ازپيامبربا مايه گذاشتن همانطورکه درآيه ی 52 سوره ی احزاب عنوان شد مشاهده می کنيم که خدای محمد اورا نسبت به عقد زن وتبديل آنها محدود می کند وازطرفی خدای محمد دست ودلبازيش گل می کند وبرای جبران محدوديت ازآقا وسرورمسلمين که به حق خدا، خدائيش را ازامثال اوکسب نموده ازکنيزمايه می گذارد ومحدوديت زنبارگی محمد را با اين تبصره می شکند: مگرکنيزی که مالک شوی.

حال با دلايل متنوع به اين نتيجه می رسيم که اسلام آرمان های انسانی واصول برجسته ی انسانی را بطرز فجيع وزشت ترين نوع آن لگد مال می کند. آيا بهترنيست بجای افتخاربه دينداری (مسلمانی) متأسف شويم وبرترازآن اين وصله ی ناجور را ازحريم انسانی خود دورکنيم؟ به اميد آن روز!
راز راضی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر