۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

تقدس، تعصب و خشونت

"تقدس چیست"؟ تفکری، و یا عده ای که دوست دارند در یک دوره مشخص تاریخی بمانند. عده ای پیشرفت را دوست ندارند و چون در گذشته مانده اند، دیگران را با ایستائی خود اندازه می گیرند و چنانچه با ایشان همراهی نگردد، به خشونت روی می آورند.
"تعصب از کجا ناشی می شود"؟ برای تبین مفهوم تعصب، به دو مولفه‍ی اساسی اشاره میشود :
۱- مجهول بودن:
تقریبأ تمامی پدیده هائی که در طول تاریخ بشر مجهول بوده اند، با دو رویکرد مواجه بوده اند. یکی رویکرد پرسشگری، تحقیق، کشف و پیشرفت و دیگری رویکرد ناپرسشگری و تقدس گرائی و ایستائی در یک دوره مشخص.
۲- راز آلود بودن و عدم شفافیت:
در این حالت نیز همان وضعیت مجهول بودن تحقق می یابد، ضمن اینکه، پدیده مورد نظر ماهیتی راز گونه نیز خواهد داشت.
پاسخ اساسی به پرسش های فوق در حوزه علوم جامعه شناسی و روان شناسی نهفته است. ولی در طول تاریخ بشر و هم چنین در میهن ما ،پدیده "تقدس" در حوزه علوم اجتماعی با "خشونت" همراه بوده است.
"تقدس گرایان متوسل به خشونت می شوند برای دفاع از مقدسات" و "متوسل به مقدسات می شوند برای دفاع از خشونت" (نقل به مضمون از آقای ملکیان)
همانگونه که اشاره گردید، رازآلود بودن یکی از مولفه های تقدس و تعصب می باشد. در تبین پدیده مقدس، تقدیس گر می داند که مخاطب خود را فریب می دهد و به همین دلیل در بیان خویش از متد راز آلود استفاده می کند و همواره مخاطبین خود را بدان جهت که تقدس مجهول است، به سکوت فرا می خواند. در این حالت ترس حاکم میشود و تقدیس گر به کمال مطلوب دست می یابد.
در حوزه اجتماعی برای تقدس، ابتدا ء بت میسازند، بعد آن را می تراشند و در نهایت به آن تسلیم شده و او را سجده می کنند. متاسفانه تاریخ میهن ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
اول رضاخان میر پنج بود /رضا شاه/ رضا شاه کبیر/ و در نهایت توسط تقدس گرایان به عنوان شخصیت یک قرن اخیر معرفی میشود..
اول محمد رضا پهلوی/ شاهنشاه آریامهر/ بزرگ ارتشتاران / بعد هم سایه خدا (خدا – شاه- میهن)
اول آقای خمینی /نایب الامام / امام خمینی / بعد روح خدا
اول آقای خامنه ای / حجت الاسلام خامنه ای / مقام رهبری/ مقام معظم رهبری / بعد مقام عظمای رهبری (نقل به مضمون از سایت عنکبوت)
کمی به گذشته باز گردیم، به ۲۰ سال پیش. به جنگ می گفتند "دفاع مقدس" و وقتی به جامعه مان نظری می افکنیم، به مجموعه ای از مفاهیم مقدس بر می خوریم.
"دفاع مقدس" – "مرگ مقدس" – "خون مقدس" – "وظیفه مقدس" – "آدم مقدس" – "کشور مقدس" – "خاک مقدس"- و...
این مفاهیم ایجاد میشود تا به مخاطبان بگویند:
"ورود به حوزه مقدس ممنوع است."
مخالفت و یا کنکاش و اظهارنظر مخالف با هر پدیده مقدسی، "خیانت" محسوب می شود. همین امروز آقای احمدی نژاد، مخالفین سیاست های هسته ای را "خائن" نامید. مرغ تقدس گرایان یک پا بیشتر ندارد. و همواره بر آنند که حرف مرد یکی است. خاصیت این تفکر همین است. ایجاد فضای ترس و دیگران را به ستایش خود و افکار خویش فراخواندن. برای بود- خود و توجیح افکار- خود، پدیده موردنظر را مقدس جلوه دادن و مخالفین خود را "ضد مقدسات" نامیدن.
کشور – دین – رهبر و یا رهبرانشان، ابزاری برای بستن زبان مخالفین می شوند. فقط خود و افکار خود را درست می شمارند و آن را بعنوان "وظیفه" و یا "اولویتی" که پیشوای آنان، بر گردن ایشان نهاده، تلقی نموده و خود را یگانه دلسوز معرفی می نمایند.
تاریخ میهن ما نشان داده که بر خلاف این متظاهرین، آنانی که دغدغه واقعی کشور- دین- و انسانیت را داشته اند، از سوی همین متعصبین و تقدس گرایان، بیشترین ضربات را در طول تاریخ دریافت نموده اند.

محمدرضا شاه پهلوی:
«کسی که وارد حزب جدید سیاسی [حزب رستاخیز] نشود، دو راه پیش رو دارد، چنین شخصی یا وابسته به یک سازمان غیرقانونی است، یا به حزب غیرقانونی توده و به بیان دیگر یک خائن است. این چنین فردی جایش در یکی از زندان های ایران است، یا اگر مایل باشد می تواند همین فردا کشور را ترک کند و هر جا بخواهد برود، بی آنکه عوارض خروج بدهد و هر جا بخواهد برود، زیرا ایرانی نطست، جزء ملت نیست و فعالیت های او طبق قانون غیرقانونی و مستوجب مجازات است.»
کیهان اینترنشنال، ٣ مارس ۱۹۷۵، صفحه ۲

آیت الله خمینی:
«ملت جز اسلام چیزی نمی خواهد. شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید به اروپا و آمریکا و هر جا دلتان می خواهد آنجا زندگی کنید.»
صحیفه ی نور، ج ۴۴، ص ٣۷۱ – کیهان ۷ خرداد ۶۰

"تقدس" تعصب می آورد . "تعصب"، حاشیه تحمل و بردباری را کاهش می دهد و تبدیل به رویکرد "خشن" می گردد. "خشونت در کلام" ، "خشونت در رفتار" و نادیدن هیچ به غیر از خود.
"تقدس گرا" با چشم ها و تفکر بسته، پای بر زمین می کوبد و انگشت اشاره را به تهدید نشان می دهد.
به راحتی نظرات و تمایلات دیگر را نفی می کند و حقیقت را فقط و فقط در داشته های خود حستجو می کند. تمامی این اتفاقات زمانی پدیدار میشود که همه‍ی پدیده های پیرامونی آن در حرکت و پویایی قرار دارند و "متعصب" در جا میزند و دچار "سکون" در تمامی حالات و رفتارها میشود .
تفکر "متعصب" ،فقط همان حقیقت قابل قبول خویش را می بیند و ذهنش در افق های دور بدنبال هیچ چیزی نمی گردد. . "سکون" در مدار بسته به "تقدس" تبدیل میشود و "تقدس گرا" برای اثبات درستی و صحت تفکر خویش ، از توسل به هر وسیله ای روی گردان نمی شود . به همین دلیل است که "تقدس " و " تعصب" ، پیش نیاز "خشونت" میگردند . فرد متعصب در یک مدار بسته قرار می گیرد و هرگز برای او این امکان ایجاد نمیشود تا بدین نکته دست یابد که:
" هیچ چیز مقدس نیست".

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر