تحولات در جمهوری اسلامی به سمت و سوی یک کاسه شدن قدرت سیاسی متمایل است. با وجود مخالفت های جنبش سبز با بخشی از سیاست های نظام حاکم بر ایران این نظام سازمان یافته فاشیستی است که رهبری در صحنه را به عهده دارد. پاره کردن عکس خمینی به مانند قتل ولیعهد اطریش برای بهانه و دلیل موجه حمله آلمان نازیسم به اطریش و سپس بسط و توسعه آن در سطح جنگ جهانی است. اگر جمهوری اسلامی در پدید آوردن جنگ سوم جهانی توانائی و قدرت ندارد اما در عوض ا ین ماهیت را داراست که داخل خود را ملتهب و به سمت و سوی خشونت و تسویه های خونینن سوق دهد.
جنگ قدرت در چند جبهه در نظام ولایت فقیه در جریان است که مهمترین آن نه حنگ بر علیه به اصطلاح اصلاح طلبان و پیروان جنبش سبز بلکه بر علیه بخشی از اصولگرایان سازش کار ومخالف به کار گیری خشونت بر علیه یاران و پیروان قدیمی ولایت فقیه است. همان طوری که فرد موسوم به حجت اله حسینیان بسان داشته است موسوی کروبی و حتی هاشمی رفسنجانی کسی نیستند که نظام بر علیه آنان اقدام کند و سپس در راهپیمائی روز جمعه در حمایت از خمینی در جریان نماز جمعه جغد حکومت بعنی آیت اله کاشانی به تندروهای طرفدار دولت هشدار می دهد که هر عمل عکس العملی را در پی دارد هر چند اشاره او دو پهلو است اما او و دیگران راست سازس کار درون رزیم می دانند که جنگ واقعی در حبهه اصول گرایان برای پالایش و حاکمیت یکی از دو قطب موجود در قدرت راست حکومت است.
من اطمینان دارم که پاره کردن عکس خمینی به دو نتیجه خشونت آمیز فیزیکی بر علیه رهبران اسمی جنبش سبز و حذف جبهه اصول گرایان موسوم به معتدل و منتقد دولت از قدرت منجر خواهد شد. دیدگاه من نه بر اساس حدس و ذهنیات های رسانه های ریز و درشت غربی و افاضات لابی های موافق و مخالف رزیم است بلکه بر مبنای واقعیت گرائی وشناحت نزدیک از فعالیت بیش از دو دهه(با احتساب قبل از انقلاب سه دهه و اندی) در درون جناح های مختلف و متعدد رزیم است.
در یکی از یادداشت های روز قریب دو سال بیش نوشته بودم که تاریخ مصرف رفسنجانی و خاتمی از نظر غرب چین و روسیه تمام شده است و این افراد در آینده حکومت ولایت فقیه نقش و قدرتی ندارند مگر لباس و کراوات با پرچم این دول بر تن کنند! اینک در ادامه آن مطلب بر این نظر استوار هستم که زمان تسویه درون جناحی و فرا جناحی فرا رسیده است. برای مستند این امر روح و تصویر خمینی نیاز بود. روح خمینی برای شناخت خط ولایت در درون خط موسوم به خط امام نیاز بود تا به صحنه آید و تصویر خمینی برای پاک سازی خط امامی های منتسب در قالب جنبش سبز در این برهه به کار آید. در آن سوی این حرکت در اختیار گرفتن ارث سیاسی و پشتوانه فکری خمینی در قالب آستان و حرم امام و دفتر نشر و آثار او در دستور کار جنگ حذف و بقا است. ابتدا حذف فیزیکی و اجتماعی موسوی و کروبی شروع می شود سپس نوبت به جناح اصول گرای منتقد و سپس برای تکمیل آن حذف رفسنحانی با سناریو محاکمه بستگان شروع می شود.
تردیدی نیست که وضعیت ایران با جمهوری چین پس از مرگ مائو تفاوت های اساسی دارد.از جمله مهمترین این تفاوت ها حضور ایده لوزیکی هواداران متعصب و فناتیک در این حکومت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر